اوکسانا در سال 1989 با نقص عضو شدید که احتمالا به خاطر مسمومیت شیمیایی ناشی از حادثه چرنوبیل بوده است به دنیا آمد و به محض تولد به پرورشگاهی سپرده شد که شرایط مطلوبی نداشت. وضعیت عاطفی و جسمانی او در آن پرورشگاه مناسب نبود.

.

در شش سالگی تصویر زنی آمریکایی به نام «گی مستترز» را به او نشان دادند و گفتند که قرار است این زن او را به سرپرستی بگیرد. اما اوکسانا به دلیل قوانین محدودکننده‌ی سرپرستی، تا هشت سالگی منتظر ماند. وقتی هشت ساله شده بود یک روز در پرورشگاه زنی به شانه‌اش زد.

اوکسانا به او گفت: من تو را می‌شناسم، تو مادر من هستی. من عکست را دارم. 

زن او را نوازش کرد و گفت: من هم تو را می‌شناسم. تو دختر منی.

.

اوکسانا پس از ورود به آمریکا تحت مداوا و عمل جراحی متعدد قرار گرفت. او با چالش‌های مختلفی دست و پنجه نرم می‌کرد و خاطرات بد گذشته نیز با او بود. مادرش ورزش کردن را به او پیشنهاد داد و او را در تیمقایقرانی معلولان ثبت‌نام کرد. او روز به روز در ورزش پیشرفت کرد و علاوه بر قایقرانی به سراغ اسکی نیز رفت و صاحب مدال المپیک شد.