شاید بتوان استعداد را اینطور تعریف کرد: «یادگیری یک مهارت با صرف انرژی و زمان کمتر». برای درک بهتر این تعریف بهتر است به مثالی که در ادامه میآید توجه کنید. دو فرد را در نظر بگیرید که هر دو همزمان شروع به یادگیری نوازندگی یک ساز میکنند. برای فرد اول 2 ماه زمان میبرد تا نحوهی درست در دست گرفتن ساز و نواختن آن را یاد بگیرد اما فرد دوم اینها را در دو هفتهی ابتدایی میآموزد. در اینجا میتوانیم بگوییم که فرد دوم احتمالا نسبت به فرد اول در نوازندگی استعداد بیشتری دارد.
جانسون اوکانر از جمله افرادیست که در سال 1922 طرح آزمونی را برای استعدایابی ریخت. او این سنجش را بهمنظور استخدام کارکنان برای شرکت جنرال الکتریک انجام داد. او بر این باور بود که هر انسانی در برخی فعالیتها توانایی یادگیری و رشد بهتری دارد. اگر بتوانیم این زمینهها را بیابیم و انسانها در آن مشغول شوند، با صرف زمان و انرژی کمتر، دستاورد بیشتری را تجربه خواهند کرد. او در این آزمون استعدادهای زیر را مورد سنجش قرار میدهد:
استعداد تجسم فضایی و درک ساختارها
استعداد استقرا
استعداد ایدهپردازی
استعداد خواندن سریع
استعداد استدلال و تحلیل
استعداد کار با اعداد
استعداد سیلوگرام
استعداد حافظه طراحی
استعداد تشخیص و تفکیک رنگها
استعداد نگاه به جلو
استعداد کار با انگشتان
استعداد موسیقی و تشخیص صدا
دونالد کلیفتون بعدها مدل دیگری از آزمون استعدادیابی را مطرح نمود که به «گالوپ» معروف است. کلیفتون در مدل استعدادیابی خود، بیشتر به جنبههای ذهنی و رفتاری توجه داشته و از این جهت، میتوان آن را مکملی بر مدل اوکانر دانست. او در مدل خود 34 توانمندی را بیان میکند و لازم میداند که هر فردی 5 مورد از این ۳۴ مورد را به عنوان نقاط قوت و توانمندیهای اصلی خود تشخیص داده و بر روی تقویت بیشتر آنها سرمایهگذاری کند. این توانمندیها عبارتند از:
دستیابنده، فعالساز، سازگار، تحلیلگر، هماهنگکننده، معتقد، فرمانده، ارتباطی، رقابتجو، همپیوند، عادل، گذشتهنگر، محتاط، پرورشدهنده، منضبط، همدل، متمرکز، آیندهنگر، همساز، ایدهپرداز، دربرگیرنده، فردگرا، درونداد، متفکر، یادگیرنده، بیشینهساز، مثبتنگر، محجوب، مسئولیتپذیر، حلال مشکلات، معتمد به نفس، ارجمند، راهبردی، جذاب.
ذکر این نکته ضروری است که هرگز نمیتوان ادعا کرد یک فهرست کامل از استعدادهای انسان به دست آمده و میتوان آن را فهرست نهایی و مورد قبول همگان در نظر گرفت.
همگی شاید این نقل منسوب به انیشتین را شنیده باشید که «همه نابغهاند. اما اگر بخواهیم در مورد نبوغ یک ماهی بر اساس تواناییاش در پریدن بر روی شاخهی درخت قضاوت کنیم، آن ماهی خود را در تمام طول زندگیاش یک احمق خواهد دانست.» قرار نیست همهی ما انسانها در همهی زمینهها به یک اندازه توانمند باشیم. بنابراین، مهم است که هر یک از ما بکوشیم استعدادهای برتر خود را بیابیم و برای رشد و پرورش آنها وقت بگذاریم.