تئوری کار کردن با طرحوارهها چیست؟
طرحوارهها (گاهی از آنها با نام مدلهای ذهنی، سناریوها و چهارچوبها نیز یاد میشود) ساختارهایی هستند که دانش را در ذهن ما سازماندهی میکنند. هنگام یادگیری، ذهن اطلاعات جدید را به دانش قبلی، مهارتها و مفاهیم متصل میکند و به این ترتیب طرحوارههای موجود را گسترش میدهد. در این روش معلمان به جای اینکه یک چیز کاملا جدید را آموزش دهند، ترجیح میدهند که فهم قبلی دانشآموزان را توسعه دهند و بهبود بخشند. رویکردهایی که مفاهیم را مقایسه، سازماندهی و برنامهریزی میکنند سعی در واضحتر کردن و قابل مشاهده کردن طرحوارهها دارند و به این ترتیب این رویکردها به دانشآموزان کمک میکنند که ایدههایشان را توسعه بخشند و آنها را سازماندهی کنند. طرحوارهها بر اساس پیشفرضهای هر شخص و تجربه قبلی شکل میگیرند و از آنجاییکه طرحوارهها در ذهن دانشآموزان شکل میگیرند و محتوای جدید را به دانش قبلی ربط میدهند، کار کردن با طرحوارهها ممکن است برای معلمان چالشبرانگیز باشد. طرحوارهها هیچگاه از نظر محتوا و ترتیب و طبقهبندیشان ثابت نیستند، پس معلمان دقیقا نمیدانند که چطور مفاهیم جدید در ذهن دانشآموزان سازماندهی میشوند. با این حال ذات انعطافپذیر طرحوارهها حاکی از آن است که استراتژیهای خاص آموزش و یادگیری میتوانند یک آرایش و نظم خوشایند برای دانش قبلی و در حال توسعه دانشآموز شکل دهند.
معلمان چطور از تئوری کار کردن با طرحوارهها در کلاس درس استفاده میکنند؟
بسیاری از رویکردهای آموزش و یادگیری که برپایه علوم شناختی هستند، به طرقی تحت تأثیر تحول و توسعه طرحوارهها هستند. برای مثال معلمان با ارائه اطلاعات به صورت گروههایی با موضوعهای مشخص علاوه بر مدیریت بار شناختی در ذهن دانشآموزان، به سازماندهی طرحوارهها نیز کمک میکنند. در این مقاله به دو رویکرد ویژه برای کار با طرحوارهها اشاره میکنیم:
سازماندهی مفاهیم و دانش
مقایسه مفاهیم و طرحوارهها و تعارض شناختی
استراتژی سازماندهی مفاهیم و دانش
این روش سازماندهی مفاهیم کلیدی و دانش بر بروی نقشهها و یا سازماندهندهها است. این رویکرد به دانشآموزان کمک میکند که اطلاعات طرحوارهها در یک موضوع خاص را به روشی کارآمد دریافت کنند، سازماندهی کنند و گسترش دهند. همچنین آنها را تشویق میکند که بین موارد مشابه در حال یادگیری ارتباط برقرار کنند.
یک مثال کاربردی:
خانم قادری پس از آنکه یک متن را با دانشآموزان کلاس تمرین کرد، از دانش و تجربه تدریس همان متن درکلاسهای دیگر استفاده میکند و مهمترین و پایهایترین نکات آن متن را جمعآوری میکند و در یک برگه آچهار به آنها نظم میدهد. این منابع به دانشآموزان کمک میکند تا بین ایدهها و مفاهیم مختلف ارتباط برقرار کنند و اطلاعات را توسط موضوعات متن طبقهبندی کنند. خانم قادری معمولا پیش از ارزیابی نهایی، این برگههای نظمدهنده دانشی را در اختیار دانشآموزان قرار میدهد تا آنها خود دانش فعلی خود را ارزیابی کنند.
استراتژی مقایسه مفاهیم و طرحوارهها و تعارض شناختی
در این رویکرد مفاهیم و یا مثالهای متضاد، تکمیل کننده و متعارض به دانشآموزان ارائه میشود تا آنها بتوانند بین آیتمهای مختلف موضوع درحال یادگیری تفاوت قائل شوند.
یک مثال کاربردی:
یکی از نکات کلیدی که دانشآموزان در درس علوم درباره گازها باید بدانند این است که بین ذرات آن فضای خالی وجود دارد. با این حال این اطلاعات ممکن است با پیشفرضهای دانشآموزان در تعارض باشد. حتی اگر دانشآموزان بدانند که بین ذرات گاز فضای خالی وجود دارد، آنها اغلب فکر میکنند که فضای بین آنها با باکتریها، آلودگیها و یا اکسیژن پر شده است.
در این مقاله به تکنیک کار کردن با طرحوارهها پرداختیم و استراتژیهای متفاوت آن را مورد بررسی قرار دادیم. در مقالات بعدی به دیگر کاربردهای علوم شناختی در نظام آموزشی و کلاسهای درس اشاره خواهیم کرد.
این مطلب با عنوان COGNITIVE SCIENCE APROACHES IN THE CLASSROOM: A REVIEW OF THE EVIDENCE در وبسایت educationendowmentfoundation منتشر شده و با عنوان «استفاده از رویکرد کار کردن با طرحوارهها در کلاس درس» توسط نسترن کاظمیان، پژوهشگر حوزهی علوم شناختی، ترجمه شده است. وب سایت راهنما آکادمی آن را در تاریخ 29 آبان1400 با همان عنوان منتشر کرده است.