رویکردهای علوم شناختی در کلاس درس

استفاده از رویکردهای علوم شناختی در کلاس درس [1]

علم شناختی شاخه ای از علم است که به مطالعه ذهن و مغز می­پردازد. این علم یکی از علوم بین-رشته ای است که از اطلاعات موجود در علوم دیگر مانند فلسفه، علوم اعصاب و یا هوش مصنوعی استفاده می­کند تا در مورد اینکه مغز ما چطور تصمیم میگیرد یا کاری را انجام می­دهد، اطلاعات بیشتری به دست آورد. تا کنون این علم با درک کردن و فهمیدن ذهن، هوش و رفتار انسان­ها کمک زیادی به بشر کرده است؛ از توسعه برنامه های آموزشی گرفته تا ساخت وسایل هوشمند.

در سال های اخیر، علوم شناختی در سیاست گذاری­ها و اقدامات تعلیم و تربیت بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. روانشناسی شناختی و علوم اعصاب شناختی دو حیطه از علوم شناختی هستند که یافته­های به دست آمده از این دو حیطه اثرات شگرفی بر سیستم تعلیم و تربیت گذاشته­اند. درواقع بسیاری از تئوری­هایی که درباره "یادگیری کارآمد " هستند، حاصل این دو حوزه از علم هستند. در ادامه به طور خلاصه به برخی از این تئوری­ها اشاره می­کنیم.

- یادگیری با فاصله[2]: یادگیری که به صورت توزیع شده در زمان های مختلف و همراه با فرصت برای استراحت باشد، کارآمدتر از تمرکز عمیق برای یادگیری حجم زیادی از مطالب در یک زمان خاص است. 

- ناپیوستگی[3]: جابه جا شدن بین چندین مسئله و موضوع متفاوت در یک جلسه درس.

- تمرین بازیابی[4]: استفاده از استراتژی­های متفاوت برای یادآوری مطالب از حافظه؛ برای مثال، استفاده از فلش کارت، آزمون­های تمرینی کوتاه و یا استفاده از نقشه ذهنی.

- استراتژی­هایی برای مدیریت بار شناختی[5]: تمرکز کردن دانش آموزان تنها بر روی مطالب و مفاهیم کلیدی از طریق روش­هایی مانند شکستن موضوعات اصلی به موضوعات ریزتر و یا استفاده از سرمشق

- روش کدگذاری دو گانه[6]:  استفاده از هر دو نوع اطلاعات کلامی و غیر کلامی (مانند کلمات و تصاویر) برای آموزش مفاهیم. تئوری کدگذاری دوگانه خود زیرمجموعه یک تئوری بزرگتر به نام تئوری شناختی یادگیری چندرسانه ای[7] است.

اثرگذاری این تکنیک های شناختی به عوامل متعددی مانند معلمان، تفاوت­های فردی دانش آموزان، محیط آموزشی و موضوع درسی، وابسته هستند که در ادامه به طور تیتروار به برخی از آن­ها اشاره می­کنیم:

 

  1. معلمان:

 

  • میزان درک و دانش معلمان از علوم شناختی

  • مهارت ها و دانش کلی معلمان در حوزه آموزش و تعلیم و تربیت

  • میزان تجربه معلمان

  • میزان انگیزه و اشتیاق معلمان برای به کارگیری تکنیک های علوم شناختی

 

  1. تفاوت های فردی در دانش آموزان

 

  • میزان دانش قبلی (به طور کلی و در مورد مسئله در حال تدریس)

  • میزان ظرفیت حافظه کاری

  • تغذیه

  • سطح گوش به زنگی

  • هیجانات و حالات خلقی

  • نیازهای آموزشی خاص (ناتوانی در برخی مسائل و...)

  • استراتژی های یادگیری و رفتاری

  • سن و میزان پختگی و بلوغ

 

  1. کلاس درس و محیط آموزشی:

 

  • روابط در کلاس (روابط معلم و دانش آموزان، روابط دانش آموزان با یکدیگر و ...)

  • هیجان محیط کلاس

  • عوامل حواس پرتی مانند سر و صدا

  • تزئینات محیط کلاس

  • دسترسی به منابع یادگیری

 

 

  1. فعالیت و موضوع درس:

 

  • موضوع و برنامه درسی

  • طبیعت و ذات محتوای یادگیری (ساختار، منابع، اندازه و حجم مطالب یادگیری و ...)

 

هنگام استفاده از تئوری و تکنیک­های شناختی باید در نظر بگیریم که حداقل یکی از موارد ذکر شده در بالا بر میزان اثرگذاری آن تکنیک مؤثر هستند.

در مقالات بعدی با جزئیات بیشتر به برخی از این تکنیک­های علوم شناختی که قابل استفاده در محیط آموزشی هستند می­پردازیم.

 


[1]این مطلب با عنوان  COGNITIVE SCIENCE APROACHES IN THE CLASSROOM: A REVIEW OF THE EVIDENCE در وبسایت educationendowmentfoundation  منتشر شده و با عنوان «استفاده از رویکردهای علوم شناختی در کلاس درس» توسط نسترن کاظمیان، پژوهشگر حوزه‌ی علوم شناختی، ترجمه شده است. وب سایت راهنما آکادمی آن را در تاریخ 9 شهریور 1400 با همان عنوان منتشر کرده است.

 

[2] Spaced learning

 

[3] Interleaving

 

[4] Retrieval practice

 

[5] strategies to manage cognitive load

 

[6] Dual coding

 

[7] cognitive theory of multimedia learning

 

 

سبد خرید

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش