همهی ما میخواهیم فرزند مسئولیت پذیری داشته باشیم؛ دوست داریم دیگران هم مسئولیت پذیر بوده و بزرگسالان از مسئولیتهای شهروندی خود سر باز نزنند. به قول پسرم، وقتی در 3 سالگی در حال کاوش در پارک پر از زباله بود: آدم بزرگها نمیدانند که باید ریخت و پاشهای خودشان را جمع کنند؟
خب، حالا باید چطور فرزندمان را تربیت کنیم تا مسئولیت انتخابها و نقش خود در جهان پیرامون را بر عهده بگیرند؟
پیش از هر چیز، مسئولیت پذیری نباید مانند باری بر دوش فرزندتان باشد و باید به آن ماهیتی لذت بخش بدهید. همهی کودکان دوست دارند از دید دیگران فردی قدرتمند، قابل اتکا و آمادهی پذیرش و انجام کارهای مورد نیاز باشند. این نیاز، اعتماد به نفسشان را بالا برده و به زندگی آنها معنی میبخشد. عشق ورزیدن به تنهایی برای کودکان کافی نیست؛ آنها، مثل هر کس دیگر، نیاز دارند تا احساس کنند وجودشان ارزشمند است و تاثیر مثبتی در جهان اطراف میگذارند.
در نتیجه، لازم نیست به کودک خود بیاموزید که چطور شخصیتی مسئولیت پذیر داشته باشد، بلکه تنها باید به او نشان دهید که میتواند اثر مثبتی بر محیط اطرافش داشته باشد و خودتان هم رفتار مشابهی داشته باشید تا او بیشتر تشویق شود.
در مجموع میتوان گفت، سطح مسئولیت پذیری کودکان به میزان حمایت ما از آنها در این راستا بستگی دارد. در ادامه 15 راهکار ارائه شده که میتواند زمینهی مسئولیت پذیری را در کودکتان بالا ببرد و در کنار آن هم مجموعهای از مسئولیتهای متناسب با سن فرد قرار گرفته است.
توجه داشته باشید که تمرکز این لیست بر محدودهی تسلط فرزندتان است، نه کاری که شما میخواهید انجام دهند. چرا که وقتی شما یک ایست از کارهایی تهیه میکنید که فرزندتان باید انجام دهد، با نوعی جنگ قدرت مواجه میشوید. «در این سن باید بتوانی خودت اسباب بازیهایت را جمع کنی!» در عوض، اگر سعی کنید به او کمک کنید تا سکان زندگی را خودش در دست بگیرد، و هر کجا لازم است، از او حمایت کنید تا مهارتهای جدید بیاموزد، فرزندتان خود مشتاق داشتن مسئولیتهای جدید خواهد شد. بجای آنکه شما او را مسئول چیزی بدانید، خودش ترغیب خواهد شد تا مسئولیت کارهایش را بر عهده گیرد. شاید این کار تغییری نامحسوس به نظر بیاید اما همه چیز را متحول خواهد کرد.
1. فرزندتان را با این انتظار تربیت کنید که ما همیشه خودمان خطاهایمان را رفع میکنیم.
برای شروع به فرزندتان کمک کنید تا خودش یاد بگیرد. اگر با مهربانی و روی خوش برخورد کنید و غصهی لیوان شیری که روی زمین ریخته را نخورید، او نیز سریع تر یاد میگیرد. در عوض، یک دستمال هم به او بدهید تا تشویق شود که کمک کند، هر چند پاک کردن به تنهایی ممکن میتواند آسانتر باشد. تنها لازم است او را ملامت نکنید -تا او هم جبهه نگیرد- او هم مشتاقانه در پاک کردن کمک میکند تا کار راحتتر شود.
پس وقتی فرزند نوپای شما لیوان شیر را میاندازد، بگویید: «آخ، شیر ریخت! اشکالی نداره، میتونیم تمیزش کنیم.» در همین حال یک دستمال به او بدهید و یکی خودتان بردارید. وقتی کودکتان کفشهایش را جلوی در رها میکند، کفشها را به دستش بدهید، از او بخواهید که آنها را مرتب بگذارد و با مهربانی بگویید :« همیشه وسایلمان را خودمان مرتب میکنیم»
تا زمانی که آنها در خانه با شما زندگی میکنند باید به هر نحوی این روش را بکار گیرید. اگر برخوردی مثبت و مهربانانه داشته باشید، فرزندتان جبهه نخواهد گرفت و نق نمیزند که شما باید کار تمیز کردن را انجام دهید. همچنین وقتی آنها دائما انتظارات شما را با لحن مهربانانه میشنوند که میگویید:« ما همیشه خودمان ریخت و پاشهایمان را تمیز میکنیم،...نگران نباش کمکت میکنم...بیا این دستمال برای تو...من دستمال نم را میآورم...» زندگی در کنارشان آسانتر شده و شهروندان بهتری برای جامعه خواهند بود.
2. کودکان به فرصتی برای انجام کار های خوب نیاز دارند.
کودکان معمولا به نحوی به ما کمک میکنند. سعی کنید این کارها را تشخیص داده و نسبت به آنها واکنش نشان دهید. حتی اگر این کار خوب، فقط مهربان بودن با برادر کوچکترش است یا اینکه همیشه در حال شعر خواندن است. هر نوع رفتاری که با واکنش مثبت شما همراه شود، رشد و افزایش پیدا میکند.
همزمان با بزرگشدن فرزندتان، رفتارهای مثبت او در فضای خانواده و خارج از آن، میتواند متناسب با سنش افزایش یابد. مسئولیتهای کودکان باید از دو منظر رشد یابند: خودمراقبتی و مشارکت در رفاه خانواده. تحقیقات نشان داده؛ کودکانی که در کارهای خانه مشارکت میکنند نسبت به آنها که تنها به خودمراقبی توجه دارند، بیشتر احتمال دارد که در شرایط مختلف سعی در کمک به دیگران داشته باشند.
قطعا نمیتوانید از آنها انتظار داشته باشید که چنین رفتاری را یک شبه در خود ایجاد کنند. بهتر است پیوسته مسئولیتهای آنها را متناسب با سن افزایش دهیم. از کودک نوپای خود بخواهید تا دستمال کاغذیها را روی میز غذا بچیند، بگذارید فرزند 3 ساله شما جای نشستن هر کس را تعیین کند. 4 سالهها میتوانند جورابهای شسته شده را جفت کنند و در 5 سالگی میتوانند در تمیز کردن موهای حیوان خانگی کمک کنند. کودک شش ساله برای تمیز کردن میز آماده است و در هفت سالگی میتواند به گیاهان آب بدهد. فرزند هشت ساله شما هم میتواند لباسهای شسته شده را تا کند. باز هم توجه داشته باشید که شما کودکتان را دعوت و تشویق به کمک میکنید و کار را به او تحمیل نمیکنید.
3. به یاد داشته باشید که هیچ کودکی به خواست خود علاقهای به انجام کارهای خانه ندارد.
هیچگاه فرزند خود را مجبور به انجام کارهای خانه نکنید تا زمانی که آن کارها به یک بخش عادی از زندگی روزمرهی خانواده تبدیل شوند که کودک دیگر در برابر آن مقاومتی نشان نمیدهد. در غیر این صورت، او همواره در ذهنش کمک به خانواده را نوعی بیگاری طلقی خواهد کرد. هدف شما به سرانجام رساندن یک کار به خصوص نیست، بلکه باید فرزندی تربیت کنید که از همیاری و مسئولیت پذیری لذت ببرد. کارها را لذت بخش کنید. هر قدر که میتوانید، کودکتان را حمایت و راهنمایی کنید. اگر لازم میبینید، سی دفعهی اول در کنارش بنشینید و به او در انجام کار کمک کنید و در نظر داشته باشید که انجام آن به تنهایی بسیار سختتر خواهد بود. به خودتان یادآوری کنید که انجام این وظایف لذت بخش است و این حس را همراه با احساس رضایت از پایان کار به کودک منتقل کنید. او سرانجام روزی این کارها را به تنهایی انجام خواهد داد و اگر از کارش لذت ببرد، این روز بسیار زودتر فرا خواهد رسید.
4. وقتی فرزندتان میخواهد «خودش این کار را انجام دهد» یا «کمک کند»، جلوی او را نگیرید، حتی اگر کارتان را زیاد کند.
قطعا هم کار شما بیشتر خواهد شد. خردسالان اما سرسختانه در تکاپوی تسلط یافتن بر دنیای اطرافشان هستند و با حمایت ما، میتوانند مسئولیتپذیر بودن را به مسئولیتهای خود بیافزایند. پس به جای آنکه با شتابزدگی کارها را به اتمام برسانید، در روشهایتان بازنگری کنید. شما با فرزندتان کار میکنید تا او بتواند ذوق نهفته در همراهی و مشارکت را کشف کند. این هدف بسیار مهمتر از اتمام سریع و کامل مشغلههاست. دقت داشته باشید که شما همچنین در حال پیوند با فرزند خود هستیند و همین موضوع به او روحیهی تلاش بیشتر میدهد.
5. به جای فرمان دادن، فرزندتان را وادار به فکر کردن کنید.
مثلا، به جای آن که صبح به کودک خوابآلودتان بگویید:« دندونات رو مسواک بزن، یادت نره غذاتو برداری، کوله پشتیات رو جمع کردی؟» میتوانید بپرسید:« کار بعدی که برای آماده شدن برای مدرسه باید انجام بدی، چیه؟» هدف آن است که کودکان روز به روز روی برنامهی خود بیشتر تمرکز داشته باشند تا وقتی که در ذهنشان تثبیت شود و خودشان کارهای روزانه را مدیریت کنند.
6. ساختار و روتین ایجاد کنید.
این موضوع به دلایل متعددی در زندگی فرزندتان حیاتی است. یک علت مهم آن است که کودک موقعیتهایی پی در پی برای مدیریت خود در حال انجام وظایفی نه چندان جذاب ایجاد میکند. ابتدا، روال تنظیم ساعت خواب، مرتب کردن اسباببازی ها و آماده شدن هنگام صبح را پیش میگیرند. سپس روشهای موفق درس خواندن و پیرایش را برای خود عادت سازی میکنند. در نهایت، مهارتهای پایه در زندگی را از طریق تکرار همین وظایف روتین خانه مثل شستن لباسها یا درست کردن غذاهای ساده، یاد میگیرند.
7. به فرزندتان مسئولیت پذیری در قبال رفتارش با دیگران را بیاموزید و برای این کار، ترمیم را جایگزین تنبیه کنید.
وقتی دخترتان برادر کوچکش را دلخور میکند، او را مجبور به عذرخواهی نکنید. این عذرخواهی از صمیم قلب نبوده و به درد برادرش هم نمیخورد. ابتدا، به احساست او گوش کنید تا متوجه شوید چه افکار مغشوشی باعث شدند چنین رفتاری با برادرش داشته باشد. سپس، وقتی او حالش بهتر شد، از او بپرسید چه کار میتواند بکند تا روابط میانشان بهتر شود. شاید او آمادگی عذرخواهی کردن را داشته باشد. اما شاید با این کار احساس کوچک شدن کند و به جای آن، بخواهد با خواندن یک داستان، کمک کردن به او در کارهای خانه مثل چیدن میز غذا، یا بغل کردن او از دلش دربیاورد. این به کودکان میآموزد که رفتار آنها نسبت به اطرافیان میتواند هزینهبر باشد و همیشه وقتی به کسی آسیب بزنند، خود مسئول ترمیم آن هستند. با این حال، از آن جایی که شما کودک را مجبور به انجام کاری نکردید، او از خودش انتخاب میکند که آسیب را ترمیم کند، در نتیجه احساس خوبی پیدا کرده و انجام دوبارهی این کار بیشتر خواهد بود.
اما اگر کودکمان از ترمیم سر باز بزند چه کنیم؟ علت ممکن است رنجش یا کینه باشد. فرزندتان احساس میکند او فرد مظلوم و رنجیده است، در نتیجه به ترمیم روی نیاورده و کارهای خودش را -به خاطر آنچه این بار یا دفعات قبل اتفاق افتاده- قابل توجیه میداند. این یک برنامهی ترمیم طولانیتر است و نیازمند حضور شماست؛ پس همین امروز شروع به اعتماد سازی، گوش دادن به کودکتان در هنگام ناراحتی و توجه به احساسات قدیمی او کنید. به این صورت فرزندتان میبیند که تنها نیست، شما به او اهمیت میدهید و میتواند احساسات خود را بروز داده و به مرور فراموششان کند. اما همچنان سعی کنید همزمان با همراهی کودکتان در مسیر تسکین ناراحتیهای گذشته، بر ترمیم روابط و تعاملات زمان حال او تاکید داشته باشید.
8. هنگام پرداخت خسارت برای آسیبهای فیزیکی، از فرزندتان حمایت کنید.
اگر کودکان خسارت گوشی گمشده، کتاب گمشدهی کتابخانه، پنجرهای که با توپ شکستهاند و یا ابزاری که بیرون رها کردهاند و زنگ زده را با پول تو جیبی خودشان بپردازند، احتمال تکرار چنین آسیب
به حداقل میرسد.
9. برای نجات کودکتان از شرایط دشوار عجله نکنید.
برای حل مسئله، کمک به درک احساسات و ترسهایش و اطمینان از آن که او مشکلات را دور نمیزند، در کنارش بمانید. در عین حال اجازه دهید که خودش به مشکل رسیدگی کند؛ خواه تنها یک عذرخواهی ساده لازم باشد و یا جبران به شکلی متقاعد کنندهتر.
10.حس مسئولیت و مسئولیتپذیری را مدل سازی کنید.
به صراحت انتخابهای مسئولانهی خود را نشان دهید.
«بردن این ظرف زباله تا کنار ماشین کار سختی است اما هیچ سطل زبالهای این اطراف نیست و ما هیچوقت روی زمین زباله نمیریزیم.»
«روی این تابلو نوشته پارکینگ مخصوص افراد معلول، پس قطعا ما در این قسمت پارک نمیکنیم.»
پای قولهایی که به کودکتان دادید بمانید و بهانه نیاورید. اگه شما طبق قولی که دادید آن دفتر را برای تکالیف مدرسهاش نخرید یا جمعه با او بازی که قول داده بودید را انجام ندهید، چرا باید فرزندتان هم نسبت به پایبندی به قول و قرارهایش با شما مسئولیت پذیر باشد؟
11. هیچوقت به کودک خود لقب بیمسئولیت را نسبت ندهید.
شخصیت کودکان همیشه نمود دیدگاه ما نسبت به آنها خواهد بود. سعی کنید در عوض، مهارتهای مورد نیاز برای تبدیل شدن به فردی مسئولیت پذیر را به او بیاموزید. مثلا، اگر او همیشه چیزی را گم میکند، به او یاد دهید که هر وقت از جایی خارج میشود -خانهی دوستش، مدرسه باشگاه فوتبال...- پیش از حرکت به سمت خانه، هرآنچه باید به همراه داشته باشد را بشمارد.
12. به فرزندانتان بیاموزید که یک برنامهی مکتوب داشته باشند.
ممکن است به نظر زیاده روی بیاید، اما در زندگی پرمشغلهی ما در قرن 21، اگر همهی کودکانپیش از دبیرستان این مهارت را به خوبی نیاموزند، نمیتوانند به همهی کارهایشان برسند. از دورهی متوسطه یا زودتر شروع کنید؛ اگر سرشان شلوغ است آخر هفتهها را انتخاب کنید. یک تکه کاغذ بردارید، در یک سمت ساعتهای هر روز را بنویسید و از او بپرسید که چه فعالیتهایی را باید برای این هفته انجام دهد. مسابقهی فوتبال، تمرین پیانو، جشن تولد و تمام مراحل آزمایش علمی- خرید مواد مورد نیاز، ساختن آتشفشان و نوشتن توضیحات را در آن کاغذ بنویسید. افزودن اوقات فراغت به لیست را فراموش نکنید: بستنی خوردن با پدر، گوش دادن به موسیقی در آرامش و... . اکثر کودکان با این روش کمتر احساس اضطراب میکنند چرا که میدانند هر کاری چه زمانی به اتمام میرسد. مهمتر از همه، این کار به آنها مدیریت زمان و مسئولیتپذیری نسبت به وظایفشان را میآموزد.
13. همهی کودکان باید تجربهی دستمزد گرفتن بابت انجام کاری را داشته باشند.
چنین تجربهای مسئولیت پذیری واقعی در دنیای واقعی را به آنها میآموزد. برای شروع، برای کارهایی که معمولا از فرزند 8 ساله خود نمیخواهید انجام دهد، دستمزد دهید. کارهایی مثل هرس کردن باغچه یا شستن ماشین. سپس، او را تشویق کنید که کارهای مختلفی (مثل گرداندن حیوان خانگی همسایه یا پارو کردن برف در فصل زمستان) را در محله تجربه کند. در سن مناسب، میتواند به سراغ کارهایی مثل پرستاری بچه برود ودر نهایت به دنبال مشاغل نیمه وقت بعد از مدرسه یا کارهای تابستانی باشد. کمتر شرایط میتوان یافت که به خوبی کار با دستمزد خارج از خانه، مسئولیت پذیری را به فرد بیاموزد.
14. فرهنگ پیدا کردن مقصر را از خانواده پاک کنید.
همهی ما وقتی مشکلی پیش میآید، به طور خودکار سعی میکنیم آن را به گردن کسی بیاندازیم. انگار با تعیین مقصر، از وقوع دوبارهی مشکل جلوگیری میشود و یا مسئولیت از گردن ما باز میگردد. واقعیت اما این است که سرزنش کردن دیگران را حساس کرده و بیشتر از آن که فرد را به اصلاح وادارد، او را مهاجم خواهد ساخت. این اصلیترین ریشهی دروغ گفتن کودکان به والدینشان است. حتی بدتر، وقتی ما تقصیری بر گردن کودکان میاندازیم، آنها هر نوع دلیلی -حتی در فکر خودشان- پیدا میکنند تا خود را از این تقصیر تبرئه کرده تا نخواهند مسئولیتی را بپذیرند و در نتیجه مشکل باز هم تکرار خواهد شد.
سرزنش، نقطهی مقابل عشق بی قید و شرط است. پس چرا ما انجامش میدهیم؟ چرا که با این کار به خود احساس تسلط بر شرایط را القاء میکنیم و همچنین توان پذیرفتن این حقیقت را نداریم که شاید ما هم نقشی، هر چند کوچک در مسیر رخ دادن این اتفاق داشتهایم. این بار وقتی متوجه شدید که ناخودآگاه در حال سرزنش یک نفر هستید، دست نگهدارید. هر گونه مسئولیتی که میتوانید را بپذیرید، بزرگنمایی مسئولیت خود بدون آن که خودتان را سرزنش کنید، میتواند تمرین خوبی باشد (به یاد داشته باشید که شما در حال الگوسازی هستید). سپس تنها شرایط را بپذیرید. همیشه در چنین موقعیتی بهتر میتوانید راه حل پیدا کنید نسبت به زمانی که از جایگاه سرزنش کننده به موضوع نگاه میکنید.
15. به فرزندانتان بیاموزید، همانطور که النور روزولت میگوید؛ آنها نه تنها حق داشتن هویت فردی دارند، بلکه ملزم به داشتنش هستند.
تحقیقات نشان میدهد؛ کسانی که در هر شرایطی حاضر به پذیرفتن مسئولیت هستند، افرادی هستند که متمایز و برجسته بودن را در خود میبینند و به آن تمایل دارند. شما هم باید فرزندی با این روحیه تربیت کنید.
• این مطلب با عنوان 15 Tips to Raise a Responsible Child در وبسایت ahaparenting منتشر شده و با عنوان «15 نکته برای آن که فرزندی مسئولیت پذیر داشته باشیم» توسط سینا میرمبینی ترجمه شده است. وب سایت راهنما آکادمی آن را در تاریخ 20 اردیبهشت 1400 با همان عنوان منتشر کرده است.