
خلاقیت،یک توانایی فردی است که می تواند به یک اختراع یا ایده ای بکر، توسط فرد خلاق منجر شود.
امروزه ثابت شده است که این توانایی در نوع بشر عمومیت دارد و همه در هنگام تولد، به درجات گوناگون، دارای این استعداد هستند. در تحقیقات انجام شده نقش وراثت و ذانی بودن را ضعیف می دانند و خلاقیت قابل پرورش بوده و می توان آن را افزایش داد، بنابراین قابل تعمیم به تمام افراد جامعه است و همگی از درجاتی از خلاقیت برخوردارند.
خلاقیت یعنی تازگی و نو بودن به همراه ارزشمندی و مناسب بودن.
به نظر "وایزبرگ" خلاقیت، زمانی شکل می گیرد که فرد، راه حل تازه ای برای مسئله ای که با آن روبرو شده به کار ببرد. این تعریف شامل دو عنصر است. اول: راه حل مسئله دوم: تازه و نو بودن راه حل برای حل کننده مسئله.
افرادی که دارای تفکر واگرا هستند نسبت به افرادی که دارای تفکر همگرا هستند بیشتر به خلق راه حل های بسیار متنوع، متفاوت و نوین می پردازند.

ارزش های فکری زیر، مهارت خلاقیت را تقویت می کند:
شکستن عادت، کنارگذاشتن شیوه فکری و عملی پیشین و استفاده از روش های جدید، به تعویق انداختن قضاوت و ارزیابی ایده ها برای جلوگیری از ضایع شدن ایده ای که در ابتدا ممکن است جالب و مفید به نظر نیاید، درک مسائل و مشاهده امور به شیوه تازه ای که قبلا به آن توجه نشده است، وسعت فکر و برقراری ارتباط میان ایده های متفاوت.
ویژگی افراد خلاق:
بعضی صفات افراد خلاق عبارتند از: خود نظمی زیاد، پشتکار، مواجه با مشکلات و شکست، استقلال، تحمل شکست، تمایل به پذیرفتن خطر، اعتماد به نفس... اگر این ویژگی ها به طور طبیعی در افراد وجود نداشته باشد می توان آنها را پرورش داد.
افراد خلاق بخش زیادی از وقت خود را صرف توجه دقیق به اطراف خود می کنند. از کنجکاوی فوق العاده ای برخوردارند و همیشه در جستجوی موضوعات پیچیده جدید، ناشناخته و عجیب می باشند و پرسش های بیشتر و پیچیده تری مطرح می کنند.
افراد خلاق انعطاف پذیرند و در عرضه راه حل و اندیشه بکر و بدیع، آمادگی بسیاری دارند. دارای تعقیب و دست یابی به راه حل مشکلات از راه های مختلف هستند.
مسائل پیچیده را به مسائل ساده ترجیح می دهند و با علاقه بسیاری برای یافتن راه حل آن ها می کوشند.
موانع خلاقیت:
بزرگی می گوید: " مادام که احساس کردی احتیاج به پیشرفت نداری، مرده ای."
*مشغله زیاد و درگیری بیش از حد با مسئله
*داشتن اهداف متضاد
*نداشتن استراحت کافی
*ترس از انتقاد
*عدم تمرکز ذهنی و وجود استرس
*خودپرستی و غرور
*عادت زدگی
*منفی نگری و عدم اعتماد به نفس

برای ساختن خلاقیت در خود، باید قالب های ذهنی را با استفاده از راهبردهای موثر زیر شکست:
1)جلوگیری از قضاوت فوری: یک مهارت اساسی در خلاقیت است. زیرا داوری فوری درباره یک راه حل، ایده های ابتکاری را از بین می برد.
2)درک اصل مطلب: برای حل مسئله به تجزیه اطلاعات اساسی پرداخته و موارد غیر اساسی و بی مورد و غیر مفید رها می شود.
3)شک و تردید: شرط تحقق خلاقیت این است که دانش آموزان اسیر اطلاعات نشوند، زیرا هدف؛ تغییر و تجدید ساخت الگوها و مطالب است. استفاده از شیوه "چرا" در انجام این روش موثر است. این شیوه مربوط به زمانی نیست که دانش آموز جواب را نمی داند . بلکه ممکن است با مطلب کاملا آشنا باشد و باز هم بپرسد چرا؟
4)تجسم قوی: توانایی تجسم اشیاء، مفاهیم و فرایند ها. هر چه تصاویر روشن، قوی، زنده و متنوع باشد، امکان ابداع و ابتکار بیشتر است.
5)تخیل: بسیاری از ابداعات و اختراعات، نتیجه تخیل است. یکی از جنبه های تخیلی این است که فرد، خود را جای فرد یا چیز دیگری قرار می دهد.
6)نگرش متفاوت به مسائل: افراد خلاق متوجه جنبه های تازه ای از پدیده ها هستند، مانند نقاش خلاقی که با دیدی متفاوت، مسائل را دریافته و در یک نقاشی، آن را ترسیم می کند.
انواع تکنیک خلاقیت:
*تکنیک چه می شود اگر...؟
برای خلاقیت فکر باید از قالب های ذهنی، شرایط موجود، پیش فرض ها، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواند موضوع را از زوایای مختلف رویت و ایده های جدیدی را تداعی کند. این روش را به قدری تکرار و تمرین کنید که برایتان یک عادت شود.
اگر قصد دارید در مورد ساختن یک یک مداد پاک کن جدید ایده های جدیدی بدست آورید می توانید سوال کنید چه می شود اگر مداد پاک کن ها خوراکی باشند؟ چه می شود اگر مداد پاک کن ها به صورت کیلویی فروخته شود؟ چه می شود اگر مداد پاک کن ها یک فن برای مکش آشغال های آن تعبیه شود؟ چه می شود اگر عمل پاک کردن به وسیله اسپری صورت گیرد؟
از این تکنیک می توان برای افزایش قدرت خلاقیت بدون داشتن موضوع بخصوصی استفاده کرد، ضمن اینکه به عنوان یک تفریح یا شوخی و سرگرمی در همه اوقات قابل استفاده است اصولا تکرار این سوالات به تعمق راجع به پاسخ یا نتایج آن ها و باعث سرعت فکر و افزایش قدرت خلاقیت می گردد. به عنوان مثال می توان سوال کرد:
چه می شد اگر قد همه مردم یکسان بود؟
چه می شد اگر روزنامه ها مجانی بود؟
چه می شد اگر جاده ها، خیابان ها، متحرک و ماشین ها ثابت می شدند؟
چه می شد اگر هفته ده روز بود؟
چه می شد اگر حیوانات برای چیدن میوه ها آموزش داده می شدند؟
چه می شد اگر خانه ها متحرک بودند؟

تکنیک تعمق:
در این تکنیک شما با شخص فرزانه درونی خود ملاقات می کنید. کسی یا نیرویی که می تواند در زندگی با شما باشد. کسی که می توانید برای راهنمایی فراخوانیدش. شما می توانید اشخاص مختلفی را انتخاب کنید. این فرد می تواند از شخصیت های مذهبی، علمی، سیاسی، هنری، تاریخی، دوست یا فامیل باشد یا یک شخص خیالی با بال های سفید که بر روی ابری نشسته را در نظر بگیرید و برای مدتی سعی کنید به آن عادت و اطمینان کنید. این کار احتیاج به کمی تمرین و سعی و تلقین دارد. سپس می توانید در طول روز هر زمان که احتیاج پیدا کردید راهنمای درونی خود را فرا خواسته و با او صحبت کنید.
روش کار: ابتدا باید روی مبلی آسوده و راحت لم دهید و در حالی که به پشتی مبل تکیه داده و دست هایتان را به روی دسته های مبل قرار داده اید، سعی کنید به حالت خیلی راحت و آسوده نفس عمیق بکشید. سپس به دم و بازدم شش های خود توجه نمایید و چشمانتان را به آرامی بسته و سعی نمایید ذهن خود را از هر گونه فکر، تهی کرده و تنها به جسم خود که در حال استراحت است توجه نمایید. سعی کنید گونه های خود را شل کرده و این آزاد سازی را به تدریج تا نوک انگشتان پای خود گسترش دهید. طوری که کاملا خروج خستگی و تنش را از تک تک اندام خود حس کنید. سپس سعی کنید به راهنمای درونی خود فکر کنید و او را فرا خوانید خواهید دید که پس از مدتی در حال ارتباط و گفتگو با او هستید.از او بخواهید که در بدست آوردن ایده های جدید، راهنمای شما باشد و از او قول بگیرید که هر زمان به او احتیاج داشتید و او را فراخواندید به کمک شما بیاید. سپس موضوع خود را با او مطرح کنید و به راهنمایی هایش گوش فرا دهید. در پایان چشمان خود را به آرامی باز کنید.